دوستام رفتن با زهرا حرف زدن خبر نداشتم
الان که دوستم زنگ زد تو به پدرش جسارت کردی
باورم نشد تعجب کردم من اصلا به پدرش جسارت نکردم
درسته من بهش اس دادم ولی بعدا پشیمون شدم
البته می خواستم بگم شما که اونجوری فکر میکنید در مورد من اینجوری نیست
الانم که به زهرا زنگ زدم معذرت خواهی کنم
معلوم نشد چرا گوشیشو به اینو اون میداد تا منو ناراحت کنه
چقدر زهرا ازم ناراحته باورم نمیشه
زهرا جان از اینجا از بابات معذرت می خوام شرمندشم
کاش شمارشو داشتم بهش زنگ میزدم معذرت می خواستم ازش
خیلی ناراحت شدم وقتی فهمیدم زهرا ناراحت شده وقتی به باباش اون اسو دادم
من اصلا قصد بدی نداشتم ناراحت بودم می خواستم به پدره عشقم بگم
من به هیچ کس دست هم نزدم
بخدا انقد شرمندشم که نگو
زهرا جان از صمیم قلب ازت معذرت می خوام
نظرات شما عزیزان:
|